
ترورهای خارج از ایران تنها به کشورهای اروپایی و آمریکایی محدود نمی شود و بودند افرادی که در کشورهای آسیای شرقی توسط نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند بی آنکه هیچگاه آن طور که باید و شاید از آنها چیزی گفته شود یا نام آن ها در رسانهها انعکاس یابد.
حذف فیزیکی مخالفان، خارج از مرزهای جغرافیایی ایران یکی از رویههای مرسومی است که جمهوری اسلامی در بیش از ۴ دهه گذشته برای ادامهی حیات اش با بیرحمی هر چه تمامتر دنبال کرده است.
عملیات تروریستی که عالیترین مقامات جمهوری اسلامی هم بارها به آن اشاره کردند. مثل آنچه که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۲۸ خرداد ۱۳۷۴ خود مینویسد: «نماینده سلطان قابوس همراه با اخوی محمد، قائممقام وزارت امور خارجه، برای ابلاغ پیام سلطان آمدند. در ملاقات خصوصی گفت یکی از دیپلماتهای ایران با گروهی قصد ترور یکی از مقامات خارجی را دارند.»
ترورهایی که با وجود تمام فشارهای بینالمللی کماکان ادامه دارد و تنها در روش و هزینهی آن تغییراتی ایجاد شده اما گروه های هدف این ترورهای برون مرزی چه کسانی هستند؟ آیا از شمار این قربانیان اطلاعی داریم؟ نامشان را می دانیم؟ و از سرنوشتشان چیزی در خاطرمان مانده؟
علیاکبر طباطبایی، وابستهی مطبوعاتی و سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران پهلوی یک سال و نیم بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در حالی که تنها ۴۹ سال داشت، توسط یک آمریکایی آفریقاییتبار مسلمان شده، مقابل منزلش در ایالت مریلند ترور شد.
این اولین ترور جمهوری اسلامی در مرزهای جغرافیایی ایالت متحده آمریکا بود.
ترورهای خارج از ایران تنها به کشورهای اروپایی و آمریکایی محدود نمی شود و بودند افرادی که در کشورهای آسیای شرقی توسط نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند بی آنکه هیچگاه آن طور که باید و شاید از آنها چیزی گفته شود یا نام آن ها در رسانهها انعکاس یابد.
افرادی غالبا جوان که جرمی نداشتند جز ابراز عقیده و مخالفت با جمهوری اسلامی؛ افرادی مثل شاهرخ میثاقی و اسفندیار رحیمی که در فیلیپین کارد آجین شدند.
برای بسیاری باور کردنی نیست، اما هندوستان هم یکی از کشورهایی ست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دامنهی ترورهای برون مرزی جمهوری اسلامی در آن گسترده شد و آتش آن دامن برخی مخالفان نظام را گرفت.
دانشجویانی که از اتفاقات آن روزهای کشور به ستوه آمده بودند، آشکارا دست به مخالفت با سیاست حاکمان تازه زدند ولی نتیجهی این اعتراضات چیزی نبود جز آوارگی، مرگ هایی دلخراش با قمه و ساطور و سرآخر خاکسپاری در غربت.