انتشار تصاویر ویدئویی دوربینهای مدار بسته از نحوه چگونگی ربایش حبیب اسیود فعال عرب مخالف جمهوریاسلامی و انتقال او به ایران یک بار دیگر نشان داد اخلاق و ارزشهای انسانی در قاموس نظامی که شرط بقای خود را از مهمترین واجبات میداند جایگاهی ندارند.
این اتفاق تنها دو روز پس از آن رخ میدهد که روزنامه دیلی صباح به نقل از سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه، میت، از دستگیری یک باند یازده نفره مافیای جنایت و مواد مخدر خبر میدهد که با جمهوریاسلامی در تهدید، ترور و ربایش مخالفانش در این کشور همکاری داشتهاند.
همزمانی انتشار این شواهد با اعدام روحالله زم که دست بر قضا به شیوه مشابهای در عراق ربوده شد و قتل فجیع ارسلان رضایی ادمین کانال تلگرامی و وبسایت خرافات کده، از به روی میز آمدن دوباره شیوههای استالینیستی بیست ساله اول انقلاب اسلامی در خفه کردن صدای مخالفان و آزادی خواهان، حکایت دارد.
اما بر فرض درست بودن این سناریو چرا اسیود بی سر و صدا در همان ترکیه ترور نمیشود و دلیل انتقال او به ایران و محاکمه احتمالیش چیست؟
از حبیب که دوستانش او را بیشتر به نام فرجالله چعب میشناسند به عنوان مغز متفکر سازماندهی ناآرامیهای ۱۳۸۴خوزستان، موسوم به «انتفاضه نیسان» نام برده میشود.
او همان سال به همراهی احمدمولی نیسی دیگر فعال عرب، جنبش عربی استقلال اهواز موسوم به «حرکت نضال» را تاسیس میکند و با تمرکز بر رفتارهای حکومت جمهوریاسلامی علیه اقوام ایرانی به دنبال استقلال خوزستان میگردد.
هرچند که حمله مسلحانه شبه نظامیان وابسته به این گروه در رژه نظامی سال ۹۷ اهواز رنگ و بوی عملیاتهای چریکی و تروریستی را دارد اما با این حال شعارهای این جنبش همچنان نقش پررنگی در اعتراضات گروهی از مردم خوزستان و جوانان عرب زبان بازی میکند و اقدامات هواداران آن بارها رژیم را آزار میدهد. همچنین از نضال به عنوان اهرم فشار سازمانهای استخباراتی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس علیه جمهوریاسلامی یاد میشود.
به باور بسیاری نحوه دستگیری حبیب و نقش آفرینی یک پرستوی نزدیک به حکومت در کشاندن این فعال سیاسی به ترکیه جایگاه اجتماعی و سیاسی گروههای عرب مخالف جمهوریاسلامی ضربه خواهد زد. در کنار آن پخش اعترافات احتمالی او در جریان محاکمه دست نظام را در سرکوبهای آینده خوزستان بازتر خواهد کرد.
کافیست اسیود همچون روحالله زم پای تخته آورده شود و به سیاههایی از جاسوسی و سرسپردگی برای این و آن اعتراف کند، آنگاه هر جوانی که در استانهای جنوبی به جرم اعتراض به فقر و تبعیض و مطالبه خواهی دستگیر شود با انگ همکاری با این گروه، سرنوشت رهبر سابق آن در انتظارش خواهد بود.
امری که علاوه بر قدرت نمایی و مصرف پروپاگاندای داخلی، پیام معناداری برای همسایگان خواهد بود که در انجام اقدامات مشابه درباره دیگر نزدیکان به آنها دریغ نخواهد شد.
با قراردادن قتل مشکوک سعید کریمیان مدیر گروه تلویزیونی جم و ربایش جمشید شارمهد لیدر انجمن پادشاهی در کنار دیگر تکههای این پازل خونین میتوان به این نتیجه رسید که ماشین سرکوب جمهوریاسلامی این بار برای ایجاد ترس عمومی، هزینه حذف فیزیکی خاموش مخالفان را از محاکمه و اعدام و زندان آنها کمتر یافته و به احتمال قوی یکبار دیگر دامنه این آدم رباییها و ترورهای سازمان یافته به داخل کشور هم کشیده خواهد شد و چه بسا از همین حالا پروژه قتلهای زنجیرهای جدیدی کلید خورده باشد.