کودکان در زندان

کودکان میله ها! روزگار خردسالان زندان

فرزندان زندان، کودکانی که پشت میله‌ها در آغوش مادرانشان شیر می‌خورند، در سلول با عروسک های دست ساز زندانیان کودکی می‌کنند و بزرگ می‌شوند!

بنا به آخرین آمار سازمان زندان‌های کشور، زنان نزدیک به چهار و نیم درصد کل محکومین به حبس کشور را تشکیل می‌دهند. بین ۸ تا ۹هزار و ۵۰۰ زن با حکم حبس قطعی در ندامتگاه‌ها در بازداشت به سر می‌برند که دستکم نیمی از آنها متاهل بوده و ۱۵ درصد دیگر مطلقه یا صیغه هستند.

گفته شده از هر ۷ زن متاهل زندانی یکی، کودکی زیر ۵ سال دارد.

بیانیه مجمع عمومی صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) در سال ۲۰۱۰ تاکید دارد هرگونه تصمیم گیری درباره نگهداری کودکان در کنار مادرانشان در زندان باید با در نظر گرفتن منافع فرزندان اتخاذ شود و تحت هیچ شرایطی نباید با این گروه سنی همسان محکومین به حبس برخورد گردد.

بر طبق تبصره یک ماده ۶۹ آیین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب ۲۰ آذر ۱۳۸۴محکـومان و متهمان زن می‌توانند اطفال خود را تا سن دو سال تمام به همراه داشته باشند. 

مراکز حرفه‌ آموزی و اشتغال موظفند در هر موسسه یا زندان نسبت به تفکیک و جداسازی اطفال ۲ تا ۶ سال در محل مجزا (مهد کودک) اقدام و یا نسبت به انتقال این اطفال به بهزیستی یا مؤسسه‌های نگهداری اطفال در صورت عدم صلاحیت روانی و جسمی مادرانشان و نبود سرپرست قانونی دیگر مبادرت نمایند.

این در حالیست که بر طبق اصلاحیه قوانین اصلاح و تربیت مصوب سال ۱۳۸۹ زندان‌ها باید تمهیدات خاصی را برای مادران زندانی فراهم آورند و در صورت آنکه تعداد آنها قابل توجه باشد بند ویژه‌ای را به آنها اختصاص دهند.

همچنین اگر نگهداری کودک پس از ۲ سال و تا سن ۵ سالگی تمام  در کنار  مادرانشان ضروری باشد و یا فرزند سرپرست دیگری نداشته باشد می‌تواند همچنان در زندان بماند و هزینه‌های جاری و آموزشی او برعهده بودجه جاری ندامتگاه است.

اما ماجرا به این سادگی نیست و در مقابل قوانین یاد شده در بسیاری از موارد بند سوم ماده ششم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که سازمان بهزیستی کشور را مسئول تعیین تکلیف کودکانی می‌داند که تنها سرپرست قانونی آنها در زندان به سر می‌برد در بسیاری از موارد وکلای مادران را مجبور می‌کند تا دادگاه را در دادن حق نگهداری فرزندان سه سال به بالا به چالش بکشند.

تا سال ۱۳۹۶ دست کم ۲۰۰ شیرخوار ۲ساله یا کمتر به طور مداوم با مادرانشان در زندانها زندگی می‌کردند که این عدد با گسترش فقر عمومی و آسیب‌های اجتماعی در ۲ سال گذشته و به طبع آن افزایش قابل توجه زنان زندانی به بیش از ۴۰۰ کودک رسیده است. 

با این همه آمار دقیقی از شمار کودکان زیر ۶ سال ساکن ندامتگاه‌ها وجود ندارد. تیرماه ۹۶ محمد جواد فتحی، نماینده‌ی وقت تهران در مجلس شورای‌اسلامی، تعداد آنها را بیش از ۲ هزار نفر ذکر کرده و سازمان زندان‌ها را به مخفی کردن ارقام واقعی متهم کرده بود.

حتی اندکی بعد برخی منابع مستقل از حضور نوجوانان زیر ۱۵ سال در برخی ندامتگاه‌های محلی در کنار مادرانشان خبر داده‌اند که مقامات رسمی هرگز آن را تایید یا تکذیب نکرده‌اند.

این درحالی است که براساس قوانین سازمان بهزیستی مجوز مهدکودک برای مکان‌هایی که زیر ۱۰ خردسال در آنها نگهداری شود، صادر نخواهد شد و این بهانه خوبی برای بسیاری از ندامتگاه‌های محلی است تا از زیر بار فراهم کردن شرایط مناسب برای نوزادان و کودکان زندانی شانه خالی کنند! حتی بسیاری از آنها تختخواب مجزا برای فرزندان نداشته و فاقد حمام و سرویس بهداشتی کودکان هستند. 

اطلاعات بدست آمده نشان می‌دهد، تنها یک سوم از زندان‌های کشور تشکیلاتی شبیه به شیرخوارگاه و یا مهدکودک با شرایط قابل قبول دارند و در این میان تنها زندان‌های کرج، ورامین، ری، مشهد و اراک خوابگاه مستقل یا بند ویژه مادران برای کودک  و مادران زندانیان در نظر گرفته اند و بقیه مادران محبوس مجبورند فرزندان را در کنار هم سلولی‌های دیگرشان نگهداری کنند.

این در حالیست که اکثریت روانشناسان، بودن هر دو والد را شرط لازم برای پرورش درست در سنین خردسالی می‌دانند با این وجود امکان ماندن ولو موقت فرزندان علی الخصوص دختران در کنار  تمامی پدران محکوم به آسانی فراهم نیست و حتی قوانین حمایتی ویژه‌ای هم برای مردان در حبسی که زنان زندانی آنها در طول دوران تحمل محکومیت باردار می‌شوند وجود ندارد.

با آنکه جداسازی از مادر می‌تواند به آسیب‌های جدی عاطفی و روانی منجر شود اما بسیاری از فعالان حقوق کودک زندان تحمیلی برای این گروه سنی را مصداقی از کودک آزاری دانسته و حتی صدمات آن را بیشتر از منافعش می‌د‌انند. به گفته این گروه قرار گرفتن کودکان در یک محیط تک جنسیتی به ویژه در مورد پسران به هویت جنسی آنها در بزرگسالی و اعتماد به نفسشان لطمه جبران ناپذیری وارد می کند.

از سوی دیگر دید درستی از سوءاستفاده‌های احتمالی جنسی از کودکان در زندانها در دسترس نیست، به ویژه آنکه در زندان‌های ویژه محکومین به قاچاق مواد مخدر یا قتل و نزاع و جرایم جنسی غربالگری درستی هم انجام نمی‌شود و همیشه این احتمال وجود دارد که کودکان در کنار مجرمین سابقه‌دار و حتی روان پریش قرار بگیرند.

نکته مهم دیگر آنکه آیا مادرانی که خود در شرایط پراسترس سپری کردن دوره حبس قرار داشته و بعضا قربانی آزار و اذیت روحی و جسمی زندانبانان و هم سلولی‌های دیگر هستند، صلاحیت روانی و تمرکز لازم برای پرورش فرزندانشان را دارند و اساسا تا چه اندازه از مشاوره و امکان شرکت در تست‌های روانکاوی و سلامت روان برخوردارند؟

دست آخر آنکه کودک باید کودکی کند و نباید از این حق طبیعی محروم شود! سوال اینکه تا چه اندازه یک فضای سبز و با نشاط برای این گروه سنی و حتی مادرانشان در ندامتگاه‌ها فراهم است و آیا کسی دست کم هر از چندی آنها را به آن سوی دیوار و میله‌ها می‌برد؟

شاید مادران به جبر یک حکم عادلانه یا ناعادلانه مجبور به تحمل مجازات باشند اما فراموش نکنیم که کودکان تنها با همان جبر در قفس زندان گرفتار آمده‌اند و شاید دست تقدیر اگر جور دیگری برای آنها هم رقم زده بود می‌توانستند بی هر دغدغه‌ای بخندند و از یک زندگی مرفه لذت ببرند!

هیچکس مجبور نیست به تنهایی بار تقدیرش را به دوش بکشد به ویژه اگر سنی هم نداشته باشد!

اشتراک گذاری مقاله

آخرین اخبار