شاید انسان متفکر ترین موجود زنده روی زمین باشد اما بدون شک به اندازه تمام پستانداران هم رده خود به نیازهای غریزیاش وابسته است.
در این میان تمایلات جنسی هر چند شاید به اندازه هوا یا غذا در حفظ حیات موثر نباشد اما بدون شک یکی از دغدغههای فکری همیشگی بشر بوده است.
از سکس انگارههای کاماسوترای سانسکریت در هند و نمایش آمیزش توتانخآمون فرعون مصر باستان تا مجسمههای به جا مانده در رم و آتن نشان میدهد لذت جنسی و حتی درک زیباشناسی از اندام های آمیزشی، بخش جدایی ناپذیر فرهنگ انسانی بوده و پیوند عمیقی با فرهنگ و هنر دارد.
از دیر باز در تفکر عوام ساختار متفاوت دستگاه آمیزشی و تفاوت رفتار جنسی زنانه و مردانه در زمان همخوابگی که معمولا با ارضای جنسی مرد پایان مییابد از یک سو و بارداری و پذیرندگی نطفه در زنان از سوی دیگر باعث شده تا مردان به مظهر قدرت و زنان به نماد باروری و زیبایی شناخته شوند تا جایی که حتی در ترسیم خدایان اساطیر باستانی و شخصیتهای کتب مذهبی نیز به مردانگی و قدرت جنسی مردانه داشتن اشاره شده است.
از همان ابتدا آدمیان دریافته بودند که آمیزش جنسی عملی فراتر از تزاید و توالد است. تحقیقات نشان میدهد روابط جنسی در ۱۵ هزار سال گذشته از مزوگونی به مونوگومی تغییر داشته است اما در سالهای اخیر با باز تعریف بسیاری از درست و غلط های جنسیتی، تعداد قابل توجهی دوباره به روابط جنسی آزاد روی آوردهاند.
جامعه شناسان همپوشانی ایجاد شده در باور عمومی فی مابین سکس و عشق در طول تاریخ را به دلیل نقش مشابه هورمون سروتونین در هر دو فرایند میدانند که در نهایت تعریف همبستری و لذت جنسی را با کشش عاطفی پیوند زده است.
با این همه نگاه به سکس هیچگاه تنها از منظر حریم خصوصی و شخصی نبوده است!
در بسیاری از کلونیهای ابتدایی عصر برنز نشانههایی از یک جامعه سکس آزاد دیده میشود که در آن زنان و مردان فارغ از مالکیت و حس عاطفی به صورت گروهی با هم همخوابگی میکردهاند! اما به مرور زمان این عادت سوای گسترش بیماریهای مقاربتی به پیچیدگیهایی برخورد میکند که در نهایت به مفاهیمی چون ازدواج و ثبت قانونی میانجامد!
با روی آوردن انسان شکارچی به کشاورزی و تشکیل اولین روستاها، فرزند پسر جایگاه متفاوتتری مییابد و با تقسیم زمین بین افراد مفاهیمی چون قلمرو و مالکیت شکل تازهای میگیرند. آن روزها، پسر بیشتر به گندم بیشتر و غذای بیشتر و در نهایت قدرت بالاتر منتهی میشود و این یعنی تغییر نگاه به دخترزایی و سرآغاز قوانینی با نگاه مردانه!
بررسی مدارک بدست آمده از اولین ازدواجهای ثبتی مصر سفلی نشان میدهد که معلوم شدن پدر فرزند دلیل اصلی شکل گیری کانونهای خانوادگی به صورت رسمی بوده است. مردانی که پسران بیشتری داشتند اعتبار بالاتری پیدا میکردند و برای نیل به این هدف زنان بیشتری میگرفتند.
این نگاه مردسالارانه به زن و سکس حتی در شرق دور هم وجود داشته است. روایتی در کره میگوید کشاورزی که زنش به او پسری زیبا و سالم اعطا میکند از کدخدای دهی که پسر ندارد خوشبختتر است!
این القای فرهنگی تا مدتها زن را به مایه آرامش و مکمل مرد تبدیل میکند وقتی میگوییم تا مدتها کافیست بدانیم زنان در بیش از ۹۰ درصد نقاط جهان حتی تا اولین سالهای قرن بیستم حق رای نداشتهاند و بیش از دو سوم جمعیت باورمندان زمین از هندو تا کاتولیک هنوز با لباس سفید آمدن و رفتن از خانه شوهر را طبیعت و وظیفه یک زن میدانند!
نگاهی به جنبشهای فمینیستی در نیمه دوم قرن بیستم نشان میدهد آزادی در روابط جنسی برای زنان همواره یکی از مطالبات فعالان حقوق زنان بوده است. تفکر ناشی از نظریه عقده اختگی فروید که اندام جنسی زنانه را تکامل ناقصی از اندام نرینگی میداند در دنیای جدید به زیبا اندامی و مقوله سکسی بودن تغییر مییابد از هر ۲۶ دختر نوجوان ایالات متحده در سال ۱۹۸۲ یکی اعتراف میکند که برای حفظ شکل خود غذای درستی نمیخورد و حتی در تبلیغات و سینما و موسیقی هم زن سکسی زنی نشان داده میشود که مردان بسیاری را به خود جلب می کند.
با آنکه در سالهای اخیر جنبشهای اعتراضی در بدنه گروههای فمینیسم تلاش کردهاند هویت جنسی زنانه را فارغ از تشخیص مردانه به رسمیت بشناسند اما متاسفانه حتی به نیمه راه هم نرسیدهاند.
سیمون دوبووار، فمینیست اگزیستانسیالیست فرانسوی در کتاب جنس دوم خود مینویسد یک انسان، زن زاده نمیشود، بلکه جامعه مردانه او را زن میکند! ساختارهای اجتماعی و فرهنگی چون ازدواج، مادری و سکس مردانه از اوان کودکی دختران را مجبور به پذیرفتن نقشهای معینی میکند. این گونه است که زنان در جایگاهی پایینتر از مردان قرار میگیرند!!
اما به همان اندازه که سکس عملی مقدس و لذتی انکار ناپذیر شناخته میشده است گناه بزرگ و راز مگو هم بوده است. بسیاری از پیروان ادیان ابراهیمی همچنان روابط جنسی خارج از ازدواج را به ویژه برای زنان نکوهش میکنند و سکس را یک حق شخصی نمیشناسند در کنار آن صحبت کردن علنی درباره تمایلات جنسی و سکس انگاری همچنان با مفاهیمی چون هرزگی و بیحیایی پیوند میخورد.
شاید همگان داستان برهنه شدن آدم و حوا در بهشت پس از خوردن میوه ممنوع و پیش از تبعید به زمین را شنیده باشند، کتاب تورات پوشاندن آلت تناسلی با برگ زیتون آن هم به دلیل شرم را اولین واکنش آنها به ماجرا میداند و در واقع از همان جاست که برهنگی و بیحیایی با یکدیگر پیوند خوردند.
اما عاقبت آسمانی و مجازات تنها مختص به آنچه که در دین شهوترانی دو جنس مخالف و فسق نامیده می شود نیست عاقبت دگرباشان جنسی در کتب آسمانی به مراتب بدتر است!
ماجرای نازل شدن فرشتگان زیبا روی مرد بر پیامبر بنیاسرائیل لوط در عهد قدیم و قرآن و عاقبت ترسناک مردان قوم او که روایت میگوید با یکدیگر معاشقه میکردند با عذاب آسمانی به پایان میرسد و این ماجرا دستاویزی برای مجازات مرگ دگرباشان جنسی به جرم لواط میشود، که حتی تا همین امروز هم ادامه دارد!
و به اینها اضافه کنیم اموری چون پاکدامنی و ناموس پرستی را که داستانی به قدمت اولین روسپی خانههای تاریخ دارد.
آنچه که در بخش اول این مقاله گفته شد تنها بررسی اجمالی از حقایقی تلخ است که نه تنها آزادیهای انسانی را در پیکربندی تاریخ و جنسیت انکار میکند بلکه به آن مشروعیت حقوقی هم میدهد
از سنگسار تا طناب اعدام یا آزار و مجازات در زیر زمین خانه توسط پدر یا برادر و قتل ناموسی گرفته تا تجاوز،کودک آزاری جنسی و اختلالات روانی ناشی از عدم داشتن سکس که همگی جامعه را به خطر می اندازد!
در ایران بر طبق تحقیقی در آذر ۱۳۹۸ ، سالانه ۳۷۵ تا۴۵۰ مورد قتل مربوط با روابط جنسی اتفاق میافتد. رقمی در حدود یک پنجم کل قتلها در یک سال!
و تعداد واقعی قربانیان زنده تجاوزات جنسی هم هستند که هیچ گاه مشخص نمیشوند!!
در پاکستان که حق داشتن سکس خارج از روابط شرعی وجود ندارد، از هر ۱۰دختر مسلمان یکی به ظن ارتباط با نامحرم مورد تهدید، آزار جسمی یا روحی مردان نسبی خانواده قرار میگیرد و از هر ۱۰۵ پسر زیر ۱۵ سال یکی شهوترانی نزدیکانش را تجربه کرده است!
و در هندوستان همین امروز هم شنیدن اخبار تجاوزات علنی و گروهی که ریشه در مجازاتهای سنتی دارد به زنان و دختران آن هم در ملا عام لرزه بر تن انسان میاندازد و قاچاق زن و بردگی جنسی همچنان از اروپای شرقی تا کشورهای مسلمان خاورمیانه یک تجارت پرسود و متداول است.
شاید صحبت کردن از حق سکس برای همه به عنوان یکی از حقوق بشر خیلی متداول نباشد با آنکه این مسئله در کشورهای دموکراتیک و دارای قوانین مدنی انسان مدار پذیرفته شده است اما در سرزمین ما راه درازی برای پرداختن به این موضوع وجود دارد.
راز مگویی که همه ما از آن خبر داریم و ترجیح میدهیم تا درباره آن کمتر صحبت کنیم!