هفته اول مذاکرات سه روزه کمیسیون مشترک توافق هسته ای در حالی روز جمعه در وین به پایان میرسد که جمهوری اسلامی امیدوارتر از همیشه به دستیابی به یک توافق دوباره با دموکراتهای ایالات متحده، به دلارهای روزهای پس از تحریم چشم طمع دوخته است!
هرچند این بار هم مسئله نقض حقوق بشر در ایران بر سر میز مذاکره غایب بود، اما تحریم ۶ فرمانده ارشد نظامی، از جمله سلامی فرمانده سپاه پاسداران یکی از بازوهای سرکوب رهبر جمهوریاسلامی و دو مقام امنیتی و سه زندان ایران به اتهام نقض حقوق بشر و سرکوب اعتراضات آبان ۹۸، نشان میدهد مسیر اتفاقات آینده چندان به میل رژیم نخواهد بود.
این ممنوعیتها تنها چند روز پس از جنجال پیرامون اظهارات محمود صادقی در گفتگو با علی علیزاده درباره چرایی حوادث آبان ۹۸ و نقش علی شمخانی در حکم تیر به معترضان وضع شدهاند.
جنایتی که انتشار نامهای منتسب به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در فضای مجازی که به وضوح از حضور نیروهای خارجی در سرکوب معترضان حکایت دارد بر آن مهر تایید میزند.
اینبار هم مسئولان حکومت مجبور شدند تا با شانتاژ حقیقت و تهدید به پیگیری قضایی آن هم به جرم افترا، کلیت اتفاق را انکار کنند.
اما چرخه اتفاقات پرهیاهوی هفته به اینجا خلاصه نمیشود و به ناگاه، یک روز پس از نمایش جمهوری اسلامی تحت نام پرده برداری از دستاوردهای نوین هستهای که به باور بسیاری هدف آن نه عزت و اقتدار مردم گرسنه و دربند که چانه زنی و گردنکشی در مذاکرات برجام برای کسب امتیازات بیشتر است، با بلند کردن جام شراب بنیامین نتانیاهو در حضور مقامات اسرائیل همراه شد.
صد البته نه برای جشن گرفتن خط جدید سانتریفیوژهای رژیم که برای از کار افتادن آنها آن هم پس از انفجاری مشکوک در نطنز که این روزها بیش از گذشته بیدفاع و بی در و پیکر است.
هرچند تجربه ۴۲ ساله تعامل غرب با نظامی که حتی به گفته مسئولین آن از هیچ ترفندی برای بقا چشم پوشی نمیکند، نشان میدهد که مدعیان رهبری جهان آزاد و آزاداندیشی کمترین واقعی برای دموکراسی و سرنوشت مردم ایران قایل نیستند. اما به نظر میرسد تاریخ مصرف یکی از نامردمیترین و ظالمترین دیکتاتوریهای تاریخ بشریت روبه پایان باشد.
هشدار احمد توکلی سیاستمدار کهنه کار رژیم و عضو مجمع تشخیص مصلحت در آستانه انتخابات به سران نظام مبنی بر اینکه ایرانیان هیچ زمان تا بدین حد به انقلاب اسلامی بیاعتماد نبودهاند و اگر بلند شوند اتفاقی که نباید خواهد افتاد، نشان میدهد فرصت طلایی برای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه بدست آمده است.
این یعنی اگر همگان گسترده و همصدا به پا خیزند و مطالبات خود را به زبان بیاورند، جامعه جهانی و قدرتهای آن این بار بیتفاوت نخواهند نشست و کسی بر روی اسب لنگ ولایت فقیه شرطی نمیبندد!
جنجال دیگری که در همین هفته پر ماجرا بر آنچه گفته شد مهر تایید میزند، واکنشها به پست جنجال برانگیزی است که بهروز وثوقی اسطوره سینمای ایران که نا امیدانه در دهه نهم زندگی خود به دنبال بازگشت به مام میهن است در صفحه اینستاگرام خود گذاشت.
قیصر دنیای بازیگری به روشنی میرحسین موسوی، محمد خاتمی و محسن مخملباف را عامل ممنوع الکاری هنرمندان پس از انقلاب معرفی میکند. اگر چه مشخص نیست که چرا بهروز وثوقی ترجیح داد چند روز پس از آن، پست را از صفحه ی اینستاگرامش حذف کند!
از طرف دیگر انقلابیون دوآتشه و چپهای قشری دهه ۶۰ جمهوریاسلامی که تلاش کردند در دهه ۷۰ با نیرنگ اصلاحات و عبای شکلاتی، بر شانه مطالبات حقیقی شهروندان سوار شوند هم خیلی زود حنایشان بیرنگ شد.
ولی چگونه میتوان در این هنگام، آتش زیر خاکستر خشم تودهها را بر سر ظالمان تا دندان مسلح فرو ریخت و کمترین هزینه را متحمل شد؟
تجربه استقلال هند و سرنگونی دیکتاتورهای توتالیتر کمونیست اروپای شرقی بویژه موفقیت جنبش همبستگی در لهستان و انقلابهای رنگین در کشورهای جدا شده از شوروی سابق نشان میدهد هرگاه مستبدین تمامیتخواه که قدرتشان را از گرده نیروی کار دربند کشیده شده به دست میآورند با یک نافرمانی مدنی گسترده و اعتصابات سراسری روبرو شدهاند به ناگاه درهم شکسته و راهی به جز تمکین به خواستههای مردم ندارند.